سلام. 

خوبید؟

امروز می خواهم یکم درد و دل کنم. شایدم درد دل نیستا . از یک حس می خواهم بگم. البته از این حس ها که واسه ما دخترا زیاد هست . :)))))))))))))

من الان 33 سالمه هااا. اما هنوزم بعضی وقتها یکهویی از یکی خوشم میاد. اما خوبیش اینه تو دلم نگهش میدارم و به کسی هم نمیگم. 

من کلا هر سال یکبار از یکی خوشم میاد ، دو سه ماه بهش فکر میکنم و بعد دو سه ماه هم میفهمم یکی تو زندگیشه و بنده خدا اصلا به من فکر نمیکرده :))))))))))))))))))

بعد یک دو هفته طول میکشه تا فراموشش کنم و دوباره برگرد به شرایط عادی.

دو سال پیش از یکی از همکارام خوشم میومد. دقیقا همون مدلی بود که من می خواستم . مودب ، مومن ، باهوش و دنبال درس و کار

وای که چقدر خوب بود. همین تو دل دوست داشتن یک نفر هم حس خوبیه. 

من حتی یکبار هم نه به کسی گفتم و نه بروش اوردم.

ولی واقعا دوسش داشتم. خیلی مهربون بود . خیلی مودب بود. مومن بود. باهوش . بچه مثبت بود کلاااااا :)

بعد چند وقت فهمیدم یک نفر تو زندگیشه. خیلی براش خوشحال شدم. هم خودش و هم اون کسی که تو زندگیشه. 

خیلی سختم بود که دیگه وقتی میبینمش تو دلم بهش فکر نکنم. 

اما دیگه یواش یواش یاد گرفتم :)

کلا من تا حالا فقط عشق تو دلی داشتم :))))))))))))))))))))))

یعنی تو دلم یکی را دوست دارم و بعد چند وقتم به یک دلیلی میفهمم دیگه نباید دوستش داشته باشم و تمامممم :)

بگذارید بشمارم چند تا شدن عشق این مدلی هام......

5 تا

تا حالا از 18 تا الان 5تا عشق تو دلکی داشتم

خوبیش اینه کسی نمیدونه ، خوده طرفم نمیدونه ، بعد من می تونم واسه خودم هم انکارش کنم .  :D :D :D :D

بعد چند وقت هی به خودم میگم نه بابا تو که دوسش نداشتی همین طوری ازش خوشت میومد.بابا بیکاری!! راحتی و تنها داره بهت خوش میگذره ، چه کاریهههه. خودتا بندازی تو دردسر.



خلاصه بعد پارسال تاحالا یعنی از 96 تا حالا دوباره از یکی خوشم اومده ، اینم دوباره بین خودم و خودمه.

فقط خودم میدونه و خودم  :D :D :D :D

 میدونید یک جورایی از ازدواج میترسم ، فقط دلم می خواهد یکی را دوست داشته باشم. یکی که دوست داشتنش دردسر هم نداشته باشه. هر موقع کار دارم و سرم شلوغه ، بهش فکر نکنم و دنبال زندگیم باشم و هر وقت دلم واسه یک عشق تنگ شد ، بشینم رو صندلیم و یک آهنگ قشنگم بگذارم و همین طور که 2048 بازی میکنم و قهوه و شیر میخورم بهش فکر کنم. :D :D :D :D

تو ذهنم تصور کنم اونم پیشمه.

میدونید من یک فانتزی واسه زندگیم دارم. دوستام مسخرم میکنن اما خوب دوست دارم اینجوری دیگه. چکار کنمممم؟؟؟

من دوست دارم خودم و همسر محقق باشیم . جفتمون کار علمی انجام بدیم.

شب تا صبح بشینیم تو اتاقمون کار کنیم.

همش روی پروژه هامون کار کنیم. 

جفتمون تو اتاق کارمون باشیم. کتاب و مقاله کف اتاق باشه و سه چهار تا سیستم رو میز. 

سیستم ها با هم دارن رو دیتا پردازش میکنن. 

جفتمون روی مباحث  دیتا ساینس کار میکنیم.

بعد هی همسرم میگه مریم برو ببین اجرای برنامه تمام شد. تو این صحنه حفتمون نشستیم رو زمین و سر گرم مقاله ها  و خوندن و نوشتن هستیم :D :D :D :D

من بلند میشم از روی زمین یک سری به سیستما میزنم و بعد میپرسم قهوه میخوری؟؟

بعد بگه : اگه بیاری ممنون میشم.

منم بگم چشم استاد :D :D :D :D (الکی میگم استاداااا ، والا من خیلی بیشتر بلدم . الگی برای اینکه دلش خوش بشه :D :D :D :D)

بعد میرم دو تا لیوان بزرگگگگگ لاته با عسل درست میکنم و میارم. رو جفتشم قلب درست میکنم.

بعد میارم لاته را میدم بهش. 

بعد استاد  حواسش به مقالشه ، اصلا قلب را رو لاته نمیبینه.

منم میگم حج آقا قلبا دیدین؟؟؟؟

بعد تازه متوجه قلب میشه و میگه : اوه اوه حرفه ای شدی هااااا

منم بگم بلهههههه ، کلی تمرین کردم برا آقامون قلب درست کنم. 

بعد دوباره بشینیم سر مقاله هامونننن

آقا همیشه هم در حال مقاله دادن باید باشیممم :)))))))))))))))))))))))))

یعنی ما باید سالی دو سه تا ISI  دیگه حداقل بدیم.

:)))))))))))))))))

 خلاصه این فانتزی ذهنه منه

از هر کی هم خوشم میاد طرف را تو این صحنه جا گذاری میکنم ببینم بهش میاد ؟؟ اصلا این شرایط تو خونش هست؟؟؟

کلا اولین معیار من برای علاقه همینه :)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

هر کی هم سنتی میاد خواستگاری میبینم شرایطش به این تصویر ذهنی میخوره یا نه؟؟؟


:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))


من دوباره زیاد حرف زدم برم سر بقیه کارام ، از دیشب تا حالا هیچ کاری نکردم ، مهمون داشتیم . دختر خالم اومده پیشمون :D :D :D  تا  ساعت 3 صبح داشتم با اون حرف میزدم بعدم 9.5 بیدار شدیم و به قول ماهی ولن ولا بودیم تا الان.

الانم ماهی رفته پایین با مامانم ناهار بپزن ، منم موندم یعنی بشینم سر کارام. یعنییییی


آقا خیلی خوشحالم میام اینجا حرفای دلما میزنم. آخه این حرفا را به هیچ کس نمی تونم بگم :D :D :D :D